ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

یاد من بمونه

یاد من بمونه ، درسایی که از زندگی میگیرم یادم بمونه!

برای اینکه واسه هر کدوم از اون درسا بهایی دادم  و غرامتی پرداختم

شما هم سعی کنید یادتون بمونه!!!

اولین تجربه حرفه ای من(cnc)

سی ان سی یعنی کنترل عددی با کامپیوتر که از سه بخش مکانیک ، برق و کامپیوتر تشکیل شده . دستگاه های سی ان سی این قابلیت رو دارن که به صورت هوشمند و برنامه پذیر بعضی کارهای پیچیده رو با سرعت بالا انجام بدن. بذارید بقیه رو توی شکل نشون بدم.

 

شاید پیش خودتون بگید این قوطی ها دیگه چیه با اینا چی کار میشه  کرد ؟به چه دردی می خورن؟


ما این قوطی ها رو در سایز و اندازه ها ی مناسب بریدم و به هم پیچ کردیم





ادامه مطلب ...

....


از اون بالا وقتی داشت زمینو نگا میکرد یادش اومد اون روزای سخت!!!





یکی از ما هم پرواز کرد!






بابک همیشه پیروز باشی!

قانون بقای حرف و عمل!

عارضم خدمت همه دوستان که بنده بعد از تحقیقات گسترده در طول بیست و پنج سال زندگی به یک سری نتایج عملی و عملی رسیده ام و خواستم که اون رو با دوستان در میون بذارم. خدا چی می دونه شاید ما هم مثل انیشتین شهره عام و خاص شدیم .

بعله بعد از بور خوردنای بسیار با انواع اقسام آدمها تونستم یک فرضیه واسه خودم در بیارم عنوان این فرضیه رو میذارم : قانون بقای حرف و عمل

می پرسی خوب این یعنی چی؟

میگم این یعنی که حرف و عمل به وجود نمیان و از بین نمیرن بلکه از صورتی به صورت دیگه تبدل میشن

میگی اگه میشه بیشتر توضیح بده

میگم ببین عزیزم توی زندگی هر آدمی اندازه حرف + عملش ثابته و رو این حسابه که آدمایی که زیاد حرف میزنن و خیلی ادعا می کنند در عمل چیزی بارشون نیست ودر مقابل آدمایی که مرد عمل و کارند کمتر حرف می زنند!

توضیح بیشتر اینکه کسایی که زیاد ادعا می کنند دیگه نای عمل کردن به گفته هاشون رو ندارن و اونایی که مرد عمل اند دیگه نه وقتی واسه ادعا کردن دارن و نه حوصله شو.

میگی نمیشه یه مثال واضح بزنی من خوب متوجه شم!

میگم مسئولین ما ، بله مسئولین ما که شعارهای آنچنانی میدن و شب و روز توی رادیو تلویزین دارن حرف می زنند اما هر چی چشات رو باز میکنی میبینی هیچ خبری نیست که نیست.و دور و برتون از این دست آدمها بسیارند.

در ضمن این فرضیه هیچ ربطی به قانون بقای جرم و انرژی انیشتین نداره و تمامیت این فرضیه مال منه ولی شما میتونید از این اصل تو زندگیتون استفاده کنید اما از جهت قانون کپی رایت اگر هر موقع به دردتون خورد یه دعایی هم به جان ما بکنید.

بدرود!




بدون شرح!!!

تفاوت پسرها و دخترها

در ابتدا از خواهران مکرمه و محترمه عذر خواهی می کنم اما پسرها و دخترها چه جوری از عابربانک پول می گیرند؟ اگر فکر می کنید روشهای آنها برای انجام این کار یکسان است بهتر است ادامه مطلب را بخوانید ، شاید نظرتان عوض شد

پسر ها:

1-      با ماشین به بانک می روند،اتومبیل را پارک کرده و پس از خارج شدن ا ز آن ، خودشان را به دستگاه عابربانک می رسانند .

2-      کارت را داخل دستگاه می گذارند .

3-      رمز و مبلغ درخواستی را وارد می کنند .

4-      پول و کارت را درمی آورند و می روند.

دخترها :

1-      با ماشین به بانک می روند.

2-      در پارک کردن ماشین مشکل پیدا می کنند.

3-      در نهایت ماشین را پارک می کنند.

4-      بعد از خاموش کردن ماشین ابتدا در آینه خودشان را برانداز می کنند.

5-      عطر می زنند.

6-      داخل کیفشان را برای پیدا کردن کارت عابربانک زیر و رو می کنند.

7-      سرانجام کارت را پیدا کرده آن را داخل دستگاه می گذارند ولی کارت توسط دستگاه پذیرفته نمی شود.

8-      کارت تلفن را داخل کیف می گذارند .

9-      دنبال کارت عابر بانک می گردند.

10-    بعد از پیدا کردن آن را وارد دستگاه می کنند .

11-   دوباره داخل کیفشان را برای پیدا کردن کاغذی که کد رمز بر روی آن نوشته شده ، زیر و رو می کنند.

12-   کد رمز را وارد می کنند.

13-   دو دقیقه قسمت راهنمای دستگاه را می خوانند .

14-   فرمان انصراف به دستگاه می دهند.

15-   دوباره کد رمز را وارد می کنند.

16-   بالاخره موفق می شوند .

17-   مبلغ در خواستی را وارد می کنند.

18-   دستگاه پیام خطا می دهد.

19-   دوباره مبلغ در خواستی را وارد می کنند.

20-    دستگاه باز پیام خطا می دهد.

21-   سرانجام بعد از پنج بار امتحان ، موفق می شوند عدد مورد نظرشان را با صفرهای صحیح وارد کنند.

22-   پول را برمیدارند و به ماشین بر می گردند .

23-   خودشان را در آینه نگاه می کنند.

24-   برای یافتن سوییچ محتویات کیف را روی صندلی خالی می کنند.

25-   استارت میزنند.

26-   پنجاه متر جلوتر می روند.

27-   ماشین را نگه می دارند .

28-   دوباره به بانک برمی گردند.

29-   کارتشان را از دستگاه عابر بانک برمیدارند.

30-   سوار ماشین می شوند.

31-   کارت را روی صندلی کنار راننده پرت می کنند .

32-   خیابان را اشتباه می کنند.

33-  برمی گردند.

34-  مسیر درست را پیدا می کنند.

35-  پنج کیلومتر جلو میروند.

36-  ترمز دستی را آزاد میکنند.

بر گرفته از دوهفته نامه گل آقا

 

شیخ موسی






آب مایع حیاط است

من خودم دیدم

که گاوی داشت

 آب را می خورد