در جستجوی کار khoshhal misham ba in esm mano be doostat ezafe koni,begoo ta manam be hamoon esmi ke mikhay linket konam
باعث افتخاره به روی چشم
سوفیا
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ
سلام چه جالب مطلب جدید نوشتین شایدم بیوفته مهتاب توی آبی دل آب !! شعرتونو دوست دارم شاید اگه تهران بودید برای محفل شعرامون دعوتتون می کردم البته شاید!!اینم از نقد سازنده خوبه؟این به اون در
من به خودم جرات نمی دم که تو جمع شما ادبیاتی ها حضور داشته باشم چون میدونم اونوقت اون محفل میشه کرکر خنده شعرهای من تقریبا دو سه ماهی بود که من هیچ روز تعطیلی حتی جمعه ها و تعطلات رسمی دیگه نداشتم وقتی پریروز رفتم سرکار دیگه حتی نای حرف زدن نداشتم و یک سستی در من به وجود اومده بود به مدیرم گفتم باور کن امروز هیچ بازدهی برات ندارم اون هم دلش به حال من سوخت و گفت امروز رو برو استراحت کن خلاصه بعد از سه ماه من یک روز رو مرخصی گرفتم و فرصتی شد که از خجالت همه در بیام تا چه قبول افتد و چه در نظر آید! و ممنونم از نقد سازندتون
بابک.پ.25
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1387 ساعت 02:20 ب.ظ
تنت را به ناز طبیبان نیاز مباد خسته نباشی رفیق خوبم دل منم با این عکس آب می شه
این شهریار مگه امون میده از بس گریه میکنه چطور مطورایی از قرار معلوم جمعه فردا هم باید برم سر کار مواظب خودت و مردم کرج باش می دونم که یه بابک و یک کلان شهر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
در جستجوی کار
khoshhal misham ba in esm mano be doostat ezafe koni,begoo ta manam be hamoon esmi ke mikhay linket konam
باعث افتخاره به روی چشم
سلام چه جالب مطلب جدید نوشتین
شایدم بیوفته مهتاب توی آبی دل آب !! شعرتونو دوست دارم شاید اگه تهران بودید برای محفل شعرامون دعوتتون می کردم البته شاید!!اینم از نقد سازنده خوبه؟این به اون در
من به خودم جرات نمی دم که تو جمع شما ادبیاتی ها حضور داشته باشم چون میدونم اونوقت اون محفل میشه کرکر خنده شعرهای من
تقریبا دو سه ماهی بود که من هیچ روز تعطیلی حتی جمعه ها و تعطلات رسمی دیگه نداشتم وقتی پریروز رفتم سرکار دیگه حتی نای حرف زدن نداشتم و یک سستی در من به وجود اومده بود به مدیرم گفتم باور کن امروز هیچ بازدهی برات ندارم اون هم دلش به حال من سوخت و گفت امروز رو برو استراحت کن خلاصه بعد از سه ماه من یک روز رو مرخصی گرفتم و فرصتی شد که از خجالت همه در بیام تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!
و ممنونم از نقد سازندتون
تنت را به ناز طبیبان نیاز مباد
خسته نباشی رفیق خوبم
دل منم با این عکس آب می شه
این شهریار مگه امون میده از بس گریه میکنه
چطور مطورایی
از قرار معلوم جمعه فردا هم باید برم سر کار
مواظب خودت و مردم کرج باش می دونم که یه بابک و یک کلان شهر