ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

روزهای خوب خدا

  

 رقص شتر مرغ ها در یک روز آفتابی

ادامه مطلب ...

غازکِته

*در گویش مازندرانی واژه «کِته» به معنی جوجه یا فرزند حیوان می باشد . مترادف «جوجه غاز» در این گویش می شود «غاز کته» 

ادامه مطلب ...

گذر زمان

در گذر زمان اونجا که یادی از حوادث غم انگیز گذشته می کنی  

می بینی فراموشی بزرگترین نعمتیه که خدا بت داده!

۰۰۰

هیچ چیز خاص نیست تنها باید باورش کنی!

پزشکان و مهندسان

چرا پزشک ها بیشتر شاعر می شوند تا مهندس ها  

در هر دوی آنها فاعل انسان است و صاحب خرد و ذوق و هم ادب اما این چه سری است که پزشکان شاعر ترند تا مهندسان به عوض آن مهندسان بیشتر در سیاست غوطه می خورند تا پزشکان یک فرقی بین این دو قشر میباشد و آن اینکه مفعول یکی آدم است و مفعول دیگری آهن آن یکی با آه وناله آدم دم خور است و این یکی با سختی و چغرمگی آهن.حکما حس شعر گفتن از حس درمانشان نشات می گیرد تا مرحمی بر آلام روحانی مردمان باشند. ونیز از دم خوری مهندسان با آهن است که میرود بر اریکه قدرت و سیاست تا پوست از سر مردم بکند. 

این روزها وقتی قلم به دست میگیرم حالم خراب میشود انگار می خواهم چرت وپرت بنویسم کله ام داغ می کند چشمم سیاهی می رود و در گلویم هیچ اما سکوت. 

در خانه ما نصفی مهندسند و نصفی پزشک. جالب آنکه خواهران پزشک شده اند و برادران مهندس اما در اینجا پزشکان هم شاعرند و هم بر اریکه قدرت شسته  اند و پوست از سر برادران مهندس خود قلفتی می کنند.. 

این واژه قلفتی را اولین بار است که مینویسم اگر کسی ریشه آن را می داند به ما هم بگوید. 

در کنار خانه ما مسجدی است سترگ و این مسجد موذنی دارد سالخورده . از همان زمان که من کودک بودم یادم هست که او  سالخورده بود و حال انگار سنی در سالخوردگی خود کرده به اندازه سن من. او صدایی دارد لرزان و از همان کودکی من نیز داشته و نازک به وقت اذان چونان زنان شونگ و شونی(شیون)راه می اندازد که دل آدمی را با فرکانسی عین فرکانس صدای خودش می لرزاند. و من اولین بار که صدای او را شنیدم بالای برج بالا بلندی بود که در پایین آن مردم همه جا را احاطه کرده بودند و در بالای آن مردی فریاد وحشتناک می کشید  و من از ترس داشتم به پایین ساختمان سقوط می کردم که از خواب بیدار شدم و شنیدم که این مرد دارد اذان می گوید. 

و امروز صبح که موقع اذان بیدار شدم صدای او مرا مثل همیشه به یاد آن کابوس انداخت. 

همه این را گفتم که بگویم روز شانزده آذر رو گرامی بداریم و به خاطر دانشجویان عزیز کشورمان در این روز با صدای بلند شادی کنیم و حالا اگه خواستیم می تونیم توی این شاد صداهامون از شاد واج های آ . ز . ا و  د و همچنین ی استفاده کنیم تا شور و شعفمون رو بیشتر نشون بدیم . 

 

یک دست جام باده و یک دست زلف یار       رقصی چنین میانه میدانم آرزوست