ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

بیست و پنج سال پیش



بیست و پنج سال پیش یه همچین روزی توی گرمای آفتاب مرداد ماه و بهبوهه رسیدن شالی و به قول ما شمالی ها توی فصل «انجیل پز ماه»( ماهی که میوه انجیر می رسد) بنده نزول اجرا نموده و به افتخار شما و فقط و فقط به خاطر شما پا به این عرصه خاکی گذاشتم.

و حالا ربع قرن از اون روز تاریخی گذشته و اون پسره لوس و نونور و بازیگوش دیگه واسه خودش یک پا مرد شده!شاید پیش خودتون بگین اون پسره قد(غد؟) کجا و این جوون رعنا و رشید کجا؟ شایدم البته اینو نگین!

حالا که فکر میکنم میبینم تو این ربع قرن چه چیزا که عوض نشده.

محیط زندگیم دور و بریهام خودم!

هی روزگار!!!!

آهاهاهاهاها............ی امان امان...............!!!!!

پرواز


دیشب به خواب شیرین پرواز می کردم

بر فراز باغ خانمان

گویی آزاد و رها دستان خویش باز می کردم و به آسمانها جولان می دادم

بسیار شادمان بودم

آرزوی همیشگی ام پرواز بود

خواب هر شب روزهای کودکی ام

جاذبه زمین که مرا به خود می گرداند و من هیچ گاه از آن رها نشده ام جز در خواب

سبک بار می رفتم و آزاد و رها

و آن بالاها هوا چه مطبوعست

و طعم رهایی چقدر شیرین است

احساس باران

 

 

احساس باران 

می خواهد اینک تا ببارد 

سنگینی بارش که بعد از بار سنگین به دوش از سالیان 

تا کمی مطلوب گردد این هوای پر شده از گرد 

تا کمی آسان نفس تا برکشد گنجشک تنهای دل از تنهایی دوران 

آری اینک صبر جایز نیست 

باید که با احساس باران تا دل جوبار جاری شد 

بوسه بر برگ صنوبر باید زد 

چکه بر بال پرستو باید کرد 

باید از اوج هوا با حس باران بر زمین افتاد 

بر زمین خشک و ترکیده 

آری اینجا حس باران است 

 

ادامه مطلب ...